کتاب امام رضا (ع)، مامون و موضوع ولایتعهدی
نویسنده: سید غنی افتخاری
ناشر : به نشر

امام رضا (ع)، مامون و موضوع ولایتعهدی نوشته سیدغنی افتخاری به مضوع ولایتعهدی امام رضا در زمان مامون عباسی پرداخته است.

درباره کتاب امام رضا (ع)، مامون و موضوع ولایتعهدی

یکی از دوره‌های افتخارآمیز تاریخ تشیع، دوره امامت امام رضا(ع) است که در شرایط سخت سیاسی، اجتماعی و فرهنگی دوران هارون الرشید و مامون، عهده‌دار مقام امامت بودند. برخی دوران امامت آن حضرت را مانند دوران امام حسن (ع) و برخی دیگر با موقعیت و دوران امام زین العابدین (ع) و عده‌ای نیز با دوره انقلاب فکری و فرهنگی امام باقر (ع) و امام صادق (ع) همانند می‌دانند و این خود گواه اهمیت این دوره تاریخی است.

مامون برخلاف سیاست خلفای گذشته خود را علوی می‌خواند و به امام اظهار ارادت ظاهری نشان می‌داد و مدعی بود که امر خلافت را باید به یک علوی شایسته‌تر از خود واگذار نماید.

اما امام رضا (ع) از همان ابتدا بر سیاست و توطئه‌های مامون واقف بود و همواره با بیانات روشنگرانه در محافل علمی و سیاسی و در نماز عید فطر در شهر مرو، در حدیث سلسله الذهب، مناظره‌ها و ... مامون را در رسیدن به اهدافش ناکام و نیات پلید او را آشکار می‌کرد.

امام (ع) در عصر خود، از سزاوارترین و شایسته‌ترین، اهل‌بیت رسول‌الله (ص) بود که در آن شرایط سخت سیاسی اجتماعی و فرهنگی، به مسائل علمی، فقهی و دینی مسلمانان پاسخ می‌گفت و به گواه تاریخ به بیش از پانزده هزار پرسش علمی جواب داد. علاوه بر آن به پیچیده‌ترین مسائل فکری و عقیدتی، عالمان دیگر ادیان مانند یهودی مسیحی، زرتشتی، مانوی و ... که با توطئه عمّال عباسی طراحی می‌شد، به عالی‌ترین شیوه پاسخ می‌داد؛ به نحوی که همه آنان در مقابل امام رضا (ع) سر تسلیم فرود می‌آوردند و به امام ارادت پیدا می‌کردند.

کتاب امام رضا (ع)، مامون و موضوع ولایتعهدی در شش فصل تدوین شده است. در فصل اول به تجزیه و تحلیل پیدایش و اهداف عباسیان می‌پردازد که فعالیت خود را در حمیمه شام آغاز کردند؛ سپس مرکز دعوت را به خراسان انتقال دادند. در این فصل همچنین شخصیت‌های اثرگذار دعوت عباسیان به اختصار معرفی شدهاند.

فصل دوم به تحلیل رویارویی دو جریان امامت علوی و خلافت عباسی پرداخته است. به نظر علویان، داعیان عباسی از مصیبت‌هایی که بنی‌امیه به اهل‌بیت (ع) روا داشتند با زیرکی و به جهت طمع قدرت، با وجود امامت منصوص و معصوم، با ارائه داستانی مجعول و وصیتی دروغین از شرایط پیش آمده بهره جُستند و با شعار عدالت‌خواهی خلافت را غصب کردند. به شهادت تاریخ، هنگامی که عباسیان بر مسند خلافت تکیه زدند، در ستم بر آل علی (ع) از بنی‌امیه کینه‌جوتر بودند.

در فصل سوم، سعی شده اوضاع سیاسی، اجتماعی و مذهبی جامعه در دوره مأمون ارائه شود و اینکه چرا مأمون سیاست تسامح را در برابر امام و شیعیان در پیش گرفت؟ آیا گرایش وی به علویان راهکاری برای برون رفت از مشکلات جامعه بود یا مسئله‌ای اعتقادی به شمار میآمد؟ آیا گروش وی به علویان و قیام‌های علویان در شهرهای مدینه کوفه و حجاز شرایطی را به وجود آورد تا مأمون شیوه جدیدی را در پیش گیرد و پس از فائق شدن بر شرایط، ماهیت پلید خود را آشکار کند؟

در فصول بعدی نویسنده با تکیه بر منابع تاریخی کوشیده تا به تجزیه و تحلیل سیاست مأمون مقابل امام رضا (ع) بپردازد: چرا مأمون امام را از مدینه رسول الله (ص) به مرو فراخواند؟ چرا با وجود جنگ‌های خونین با برادرش امین و حذف رقبایش برای دستیابی به قدرت مطلق، ولایتعهدی خلافت را به امام (ع) پیشنهاد کرد؟ تدبیر و سیاست امام (ع) در مقابل برنامه‌های مأمون چه بود؟

خواندن کتاب امام رضا (ع)، مامون و موضوع ولایتعهدی را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

علاقه‌مندان و پژوهشگران تاریخ اسلام را به خواندن این کتاب دعوت می‌کنیم.

بخشی از کتاب امام رضا (ع)، مامون و موضوع ولایتعهدی

هانری کربن، اسلام‌شناس «فرانسوی» عقیده دارد تشیع تنها مذهبی است که رابطه هدایت الهیه را میان خدا و خلق برای همیشه زنده نگه داشته و به طور استمرار و پیوستگی ولایت را زنده و پابرجا می‌دارد. یهودیان ولایت را که رابطه‌ای است میان خدا و عالم انسانی، در حضرت موسی (ع) ختم کردند و بعد از آن به نبوت حضرت مسیح و حضرت محمد (ص) اذعان نکردند.

در دین نصاری نبوت به حضرت مسیح (ع) متوقف شد. اهل سنت نیز در حضرت محمد (ص) توقف کرده و با ختم نبوت در ایشان، دیگر باوری ندارند؛ تنها در مذهب تشیع است که نبوت با حضرت محمد (ص) ختم شده، ولی ولایت را که همان رابطه هدایت و تکمیل است بعد از آن حضرت و برای همیشه زنده می‌دانند.

شیعه عقیده دارد، خلافت و جانشینی پیامبر اسلام منصبی الهی است و با دعاوی سیاسی به دست نمی‌آید؛ بلکه از طریق «نص» اهل‌بیت پیامبر، پیشوایان دین و مرجع جمیع شئون علمی و عملی اسلام به دست می‌آید. همین نصوص اکنون نیز به تواتر در دست فریقین اهل سنت و شیعه موجود می‌باشد.

پیامبر اسلام در عصر رسالت به مناسبت‌های پیش آمده، چون: یوم الدّار، بدءالدعوه، حدیث منزلت، حدیث سد ایوب، حدیث اخوت حدیث ابلاغ، در جریان مباهله مسیحیان نجران و سرانجام آشکارتر از همه در حدیث غدیر، به نص جلی و خفی امام علی (ع) را به امر خدای -تعالی- به امامت، تعیین فرمودند. بعد از امامت آن حضرت امامت نص است بر امام حسن (ع)، امام حسین (ع) و فرزندانش تا حضرت حجت القائم محمد# که اهل عالم منتظر در ظاهر شدن وجودش که دوازدهم این نجوم آسمان اهتدی است.

ائمه هدی میراث دار پیامبران الهی اند و زمین هیچ‌گاه تهی از امام نخواهد بود؛ اگر چنین شود، حق از باطل شناخته نمی‌گردد و زمین اهلش را فرو خواهد برد.

ائمه هدی راسخون در علم هستند و اطاعتشان را خداوند واجب کرد. و دشمنی با ائمه، کفر است و هرکس امام خود را نشناسد و بمیرد، به مرگ جاهلیت مرده است.

با این توصیف تاریخ تکوین تشیع دارای جهت‌گیری روشن، شیوه فکری و آرمان تربیتی و اصول اعتقادات مذهبی، به خوبی تعریف شده که به درستی می‌توان تفاوت اعتقادات تشیع را با بقیه جامعه تمیز داد.